sovida

شعر،عکس و دلنوشته های جواد ادریسی

sovida

شعر،عکس و دلنوشته های جواد ادریسی

برای واگویه ی دردهایم

سینه ای مشروح

گوشی صبور

و گلویی مجروح برای فریاد می خواهم !

دریغا دریغ !

سکوت ؛

تراکم اندوهان پنهان است !

زخمی که به بهانه ای

عاقبت

سر باز می کند .

ایمن مباش جلاد .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۳ ، ۰۹:۰۰
جواد ادریسی

جنگ ها

مصداق بارز سرشکستگی بشریت اند

و قتل عام ها

جواز عبور از دروازه های توحش

آدمی در این راه ناهموار

در این بی راهه

به هَروَلِه

به کجا می رود؟؟

منافع ایسم های دد منش

صهیونیسم و داعشیسم

در کشتار کودکان بی دفاع

و سر بریدن و خوردن قلب اجساد

در ارعاب خلاصه می شود

در هیچ عصری

چنین روی فجایع را سپید نکرده بود

و اکنون که بشر

در شاهراه تمدن

شلنگ تخته می اندازد

خوی خونریز و وحشی خود را

روی دیگر سکه را

به نمایش گذاشته است

چنان که وحوش ! از قساوت جبلی آدم سکسکه می زنند

و عرصه جهان را با انقراض خویش

برای میمون جهش یافته

خالی می گذارند!!

خدایا ؛

دراکولاها کی سیر می شوند ؟

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۳ ، ۲۲:۵۹
جواد ادریسی

صبح آمد و باز جای تو سبز !

چون گل به بنفشه زار ، خالی است .

بشکست سبوی سرخوشی ها

پیمانه چو بشکند خمار ، خالی است .

قرآن چو سوار نیزه ها شد ،

ایمان تو چون شعار ، خالی است .

ای زایر خسته ی دل افگار

گریان ز چه ای ؟ مزار ، خالی است !

دل ها چو اسیر « گافِ » گندم ،

عشق از دل بی قرار ، خالی  است .

گر کارد به استخوان رسیده است ،

آهسته ! سرا ز سربدار ، خالی است .

آن لحظه که دست ها شود رو ،

دانی چپ این قمار ، خالی  است ؟

« ماییم و نوای بی نوایی »

قلبی که ز گیر و دار خالی است !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۳ ، ۲۲:۵۱
جواد ادریسی

دریغ است ایران که ویران شود

کنام شغالان و دیوان شود

******

با برق شمشیر

و رعد رعب آن

کهن ترین فرهنگ بشری

به فنا رفت

و عصر تاریکی که محلی از اِعراب نداشت

آغاز شد .

موش خرما ها

ریشه ی دانایی و خرد ورزی را جویدند

و اسلاف ناخلف

چونان حواریون

هویت خویش را انکار کردند

و بهدینان

دل به کوهستانها زدند

و اهریمن

به نام خدا خطبه خواند

و دیرینه ترین یگانه پرستی جهان

ثنویت و آتش پرستی نام گرفت

و عصر روشنایی

به ورطه ی افسانه افتاد .

بی گمان

در بیشه ای که شیر نباشد

شغالان پادشاهانی بی بدیل اند !!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۳ ، ۰۲:۰۰
جواد ادریسی

آن که می گوید : دوستت دارم

و دستت را به گرمی می فشارد

در دست دیگرش دشنه ای است

و قلب تو

از جراحتش

چاک چاک است

تو می بینی

که در پشت نقاب لبخند هایش

به جنایتی هولناک می اندیشد

به تجاهل می زنی

و او

به گمان اینکه احمقی

به رویت لبخند می زند

تو هم لبخندی می زنی

همچنین !

اینجا ؛

پر از دوستی های اینچنینی است !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۳ ، ۰۱:۵۸
جواد ادریسی

 

با آن همه شعار و دریای خونی که از پی اش روانه ساختیم

هنوز ماهی فلس طلایی آزادی

از دستان کبود من می لغزد و می رود .

خوشا به حال مردمی که آزادند.

خوشا به حال مردمی که استبداد و زندان را برنمی تابند.

دعایت می کنم از زندان سینه ها به در آیی

و چون خورشید بر تارک این زمین خسته

خجسته ، از اوج دماوند بتابی .

نگاه می کنم با بغضی که در گلو مانده

آیا تو می آیی؟

با اشک های یک ملت ، بدرقه ات می کنم !

شاید که زودتر برگردی !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۳ ، ۱۳:۱۰
جواد ادریسی

اینجا؛

آسمانی ترین شانه ها

تاب گناهان دینداران را ندارد !

و گوساله پرستی

در ذات گاوها است

و رسولان معصوم

چه سرزنش ها که شنیدند

و چه رنج ها که کشیدند

ای وای ! ندانستند

که فرزندان قابیل

در لباس روحانیان حتا

قاتلان بالفطره اند !

عیسا ؛

بیهوده در کربلا به صلیب رفت !

و منجی ؛

مایه ی خمیر هایی است

تا بر سر سفره ی شیطان نان شود !

کلاهت اگر اینطرف ها افتاد

بر نگرد !

مسیح اینجا

مستوجب حد است !

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۳ ، ۱۳:۰۶
جواد ادریسی

اگر می لنگم و کج راه می روم .

 اگر می افتم و فرش زمین می شوم .

اگر زندگی چون آب

 از لای انگشتانم

قطره

قطره

قطره

می ریزد

گناه من نیست

طعنه ام مزن

 و با انگشت نشانه ات

انگشت نمایم مکن

چه اگر تو کفش های مرا به پا کنی

بهتر از من نخواهی بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۵۶
جواد ادریسی

اتفاق ساده ای است دوست داشتن !

اما از بد حادثه ؛

مهجور است و نا مفهوم !

از آن رو که غلط مشهور به از صحیح مقهور است .

فرزند خلف ،  به غلط  ، مباهات می کند .

اتفاق ساده ای است دوست داشتن !

اما در میان این همه سنگ

که چنگ در سکون نکبت شان انداخته اند

هم نادر است

هم غیر طبیعی !

در میان این همه تندیس های کوکی بی احساس

قلبی عاشق داشتن

وجودت را انکار می کند .

نگاه کن !

نسل انسان منقرض گشته است !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۳ ، ۰۱:۲۶
جواد ادریسی